خبرگزاری حوزه | «با کمک ده نفر از یاران، دشمنان را از خیمهها دور کرد و گفت: بهخدا سوگند دوست دارم تا هزار مرتبه کشته شوم؛ اما خداوند جان شما و جوانان شما را سلامت دارد. او پس از نبردهای دلیرانه و کشتن حدود ۱۲۰ نفر از دشمن، سرانجام به شهادت رسید.»
دلدادگان و مبلغان، از خانه خود جدا شده، برای رسیدن به خیمههای امام حسین علیهالسلام به شهرها و روستاها سفر میکنند؛ چون مجالس روضه و سینهزنی را میتوان خیمههای امامعلیهالسلام نامید.
در دورهای هستیم که ابلاغ دین، کاری دشوار و دارای ثواب است و هرچند که دشواری ارتباط با اقشار و سلیقههای گوناگون متوجه مبلغانِ مهاجر است؛ اما پشت پرده این مهاجرتها، ارادههایی قوی و معنوی وجود دارد.
کسانیکه نه تنها مانع تبلیغ همسرانشان نیستند، بلکه در این مسیر آنها را همراهی یا بدرقه میکنند، تا در یاری امام حسین علیهالسلام سهمی داشته باشند و خداوند به آنها ثواب بدهد.
خانمی که به همسرش میگوید؛ شما بهسوی یاری امام حسین علیهالسلام برو و نگران من و فرزندانت نباش، خانمی است که از موقعیت امام مظلوم آگاهی دارد. این خانم میداند که منبرها و روضهها از فرصتهای یاری رساندنِ به امام است. همانطوری که یاران امام حسین علیهالسلام در میدان نبرد در برابر دشمنان ظالم، برای دفاع از پسرِ فاطمه سخن میگفتند و حماسه میسرودند، امروز نیز میتوان با مرثیه، خطابه و تبیین، امام را یاری کرد و مظلومیت ایشان را فریاد زد.
گزارش یادشده که در ابتدای متن آمد، متعلق به یکی از یاران عاشورایی بهنام زهیر بود که مرهون یک محرک بیرونی است. آنجا که همسر زهیر به او میگوید: «پسر پیغمبر، قاصد را نزد تو فرستاده که پیش او بروی و تو دعوت او را رد میکنی! بهسوی او برو» چون زهیر در ابتدا نمیخواست با امام روبهرو شود.
هرچند که زهیر استعداد هدایت داشته و سرنوشت او و انتخاب آخرش، پس از دیدار با اباعبدالله رخ داد؛ اما اگر آن محرک بیرونی که اصرار همسرش بود اتفاق نمیافتاد، شاید زهیر هرگز به سرانجام نیکو نمیرسید. از این رو نقش همسر او و تشویقش نسبت به رفتن و توجه به خیمه اباعبدالله سرانجامی زیبا و شیرین رقم میزند.
امروز نیز همسران طلاب با همراهی کردن و بدرقه همسرانشان بهسوی مجالس محرم که خیمههای اباعبدالله هستند، میتوانند خود و همسرانشان را بهشتی کنند و قلب نازنین امام زمان (عج) را خشنود سازند.
اگر همسر یک مبلغ دینی با این آگاهی که میدان یاری اباعبدالله در ماه محرم و صفر فرا رسیده است او را بدرقه کند، هیچگاه درباره دوریِ سفر و فاصلههایی که ممکن است در اثر این تبلیغ بین او و همسرش ایجاد شود، احساس ناراحتی و رنج به خود راه نمیدهد؛ چراکه چنین فاصلههایی مسیر رسیدن و رساندن به بهشت است.
جالب آنکه «طبق یک گزارش» کار همسر زهیر در فرستادن زهیر خلاصه نشد. او کار دیگری هم کرد. «پس از شهادت زهیر، همسرش به غلام او گفت: برو مولایت را کفن کن. غلام میگوید: وقتی آمدم، حسین علیهالسلام را بیکفن مشاهده کردم. با خود گفتم: مولایم را کفن کنم و حسین را واگذارم؟ آنگاه حسین علیهالسلام را کفن پوشانده، برگشتم. وقتی قصه را برای همسر زهیر تعریف کردم، مرا آفرین گفت. کفنی دیگر داد و گفت: برو مولایت را کفن کن و من نیز چنین کردم.»
علی کردانی